4 اشتباه رایج در شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی از جمله کانال های تلگرامی ، فیس بوک، توییتر، اینستاگرام، لینکدین، گوگل پلاس، گروههای وایبری، همه و همه، با دهانی باز، تشنه و چشمانتظار کاربران تازه هستند. شرکتهای ارائه دهندهی سرویسهای اینترنتی که بقایشان در گرو فروش ترافیک مصرفی به کاربران است، از زندگی آنلاین کاربران و استفاده گسترده آنها از شبکه های اجتماعی استقبال میکنند. شرکتهایی که بستر موبایل را در اختیار دارند، خوشحال میشوند که گوشی تلفن ما، حتی در رختخواب هم از ما جدا نشود.
خصوصاً این روزها که هر شکلی از فعالیت آنلاین، میتواند برای آنها درآمدزا باشد. بنابراین هیچکس وقت و علاقه ندارد که برای ما، از خطرهای احتمالی شبکههای اجتماعی بگوید.
اینجا فضای خودم است. دوست دارم هر جور که میخواهم باشم! هر کسی نمیخواهد به صفحهی من سر نزند!
شاید اگر همین یک نگرش، مورد بازنگری قرار گیرد، لازم نباشد که تمام موارد بعدی در این فهرست را مرور کنیم. نسل سنتی قبل، با هر وقت سر و صدای بحثها و دعواها و عزا و عروسیاش، مغز همسایگان را مستهلک میکرد، در پاسخ به اعتراض دیگران، با چهرهای حق به جانب فریاد میزد: «چاردیواری! اختیاری!». نسل امروز، واژههای جدیدتری را برای فریاد کردن همان حق قدیمی آموخته است: «اینجا حریم شخصی من است». «در مورد من قضاوت نکنید» و «اینجا آنطور هستم که هستم. تو هم در خانهات هر طور که میخواهی باش!» و دهها جملهی شبیه اینها. شاید بتوان برای آن مثال قدیمی «چاردیواری اختیاری» به نوعی دفاعیهای جور کرد، اما این شعار قطعاً در دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی مصداقی ندارد. چرا که «دیوار»ی وجود ندارد. آنها که میگویند «زندگی آنلاین، زندگی در خانهای با دیوارهای شیشهای است» درست میگویند اما تمام واقعیت را نمیگویند. زندگی آنلاین، مانند زندگی در خانهای با دیوارهای شیشهای است که جدای از اینکه فیس بوک و توییتر و دیگران، هر روز همسایگان شما را به سرک کشیدن به خانهتان دعوت میکنند، به همه نیز، سنگهایی داده شده (مثل کامنت و لایک و بلاک و …) که برای پر کردن اوقات فراغت، به سمت خانهی شیشهای دیگران پرتاب کنند!
بدیهی است که هر کس بخواهد میتواند هر شکلی که انتخاب میکند – به شرط آسیب نرساندن به دیگران – زندگی کند. اما به خاطر داشته باشیم که هر انتخابی، هزینهای هم دارد و به خاطر داریم که حضور در شبکه های اجتماعی مانند حضور در هر بخش دیگری از جامعه، هزینههای متعددی را برای انتخابهای ما ایجاد میکند.
به اشتراک گذاشتن مطالبی که محتوای آزاردهنده دارند
بنابراین پیامهایی که درعکسهای فجیع و سرهای بریده و تنهای سوخته و پیکرهای تکه تکه شده، تحلیلهایی سطحی و عمدتاً خاکستری (ترکیبی از واقعیت و دروغ) را بازنشر میکنند و زیر آن هم ملتمسانه مینویسند که: «اگر مملکت خود را دوست دارید، اطلاعرسانی کنید!» عملاً نه منجر به حرکت خاصی میشوند و نه ارزشی ایجاد میکنند.
شبکه اجتماعی میشود یک گروه چند هزار نفره که هر کسی وظیفهی خود میداند که حالا که نمیتواند کار دیگری انجام دهد، لااقل اطلاع رسانی کند. غافل از اینکه نفر بعدی هم همین فکر را میکند و در نهایت گروهی شکل می گیرند که هر اتفاقی در دنیای اطرافشان میافتد، مشغول اطلاع رسانی به هم میشوند تا به تدریج هر خبر، در هیاهوی خبرهای بعدی گم شود. اما قسمت مهم ماجرا اینجا نیست. قسمت مهم اینجاست که صفحهی شخصی شما، انبوهی از عکس و پوستر و جمله و شعار و … خواهد بود که هم برای مخاطب آزاردهنده است و هم استحکام هویت شما را مخدوش میکند. شما را به عنوان یک بازنشرکنندهی تصاویر غمانگیز با صفحهای خاک خورده که تاریخ مصرف بسیاری از عکسها و حرفهایش گذشته است، خواهند شناخت
حرف زدن تهاجمی
فضاهای آنلاین و شبکه های اجتماعی، شرایطی را برای برخوردهای تهاجمی و خشونت آمیز ایجاد کردهاند که گاه باعث میشود رفتارهایی خشونتآمیزتر از فضای فیزیکی، در آنها مشاهده شود
شما سریعا و قبل از فرو نشاندن خشم خود، فرصت دارید که نظری را دربارهی هر یک از محتواهای موجود در شبکه های اجتماعی منتشر کنید. کافی است گلدانی را هم به عنوان عکس پروفایل گذاشته باشید و هر کسی را هم به خانه مجازی خود راه ندهید، تا احساس کنید یک «گلدان مجازی» در هر جایی از شبکه های اجتماعی میتواند هر حرفی را بزند! مخالفت نوعی اعلام حضور هم هست که لذت آن انکارناپذیر است. ما فراموش میکنیم که دیگران – که در همسایگی خانهی شیشهای ما زندگی میکنند – گاه بر اساس یک جمله یا یک نظر یا حتی یک مورد لایک کردن یا لایک نکردن، به سادگی قضاوت میشوند و سرنوشت آنها تغییر میکند.
غلط های دیکتهای
غلط های دیکتهای، در فضای مجازی کم نیستند. به دلیل شتابزدگی ما در تایپ. به دلیل بیحوصله بودن ما در جستجوی املای درست و به هزار دلیل دیگر. اما به خاطر داشته باشیم که دوست من شایددیکتهاش از من بهتر باشد! – به هیچ وجه قضاوت خوبی نسبت به من نخواهد داشت. انسانها به سرعت تعمیم میدهند. در یکی از سایتهای خبری، کسی کامنت گذاشته بود: من اعتراز دارم… واقعیت این است که بسیاری از ما، بقیهی این متن را جدی نخواهیم گرفت و حتی نخواهیم خواند!
- ۰ نظر
- ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۰