افسردگی چیست و چه نشانه هایی دارد؟ (۱)
افسردگی چیست و چه نشانه هایی دارد؟ این سوالی است که پاسخ آن در نگاه اول، چندان دشوار نیست. اکثر ما، حتی اگر ندانیم که تعریف عملی افسردگی چیست، لااقل احساس میکنیم که میتوانیم نشانه های افسردگی را در خودمان و دیگران تشخیص دهیم.
جالب اینجاست که بسیاری از انسانها، نه تنها معتقدند که میدانند افسردگی چیست و نشانه های افسردگی را هم به گمان خود تشخیص میدهند و تحلیل میکنند، بلکه به درمان افسردگی هم میپردازند. به همین دلیل، مصرف خودسرانهی داروهایی مانند فلوکسیتین (که علاوه بر نام ژنریک آن، با نامهای دیگری مانند پروزاک و سارافم هم تولید و عرضه میشود) و سیتالوپرام و سایر داروهایی که به داروهای ضد افسردگی شناخته میشوند نیز، در ایران و سایر کشورهای جهان، بسیار بالاست.
اما به هر حال، یک واقعیت مهم وجود دارد: وقتی شما احساس میکنید که گرفتار افسردگی هستید یا یکی از اطرفیانتان، گرفتار افسردگی (یا در معرض افسردگی) است، مشخص است که مشکلی وجود دارد. چیزی سر جای خود نیست و باید کمی دقیقتر و جدیتر به وضعیت خود و اطرافیانمان توجه داشته باشیم.
با توجه به اینکه افسردگی از جمله بیماریهای رایج دوران معاصر است، در حدی که مارتین سلیگمن با لحنی حاکی از تایید، اصطلاح سرماخوردگی روانی را برای آن نقل میکند و نیز اینکه شناخت نشانه های افسردگی و ریشه های افسردگی میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی ما داشته باشد، تصمیم گرفتهایم که بخشی از درسهای خودشناسی را به بررسی دقیقتر این مفهوم اختصاص دهیم.
گلاسر، افسردگی را یک رفتار میداند که در پاسخ به شرایط محیطی مشخص و برای ارضاء نیازهای مشخصی، انتخاب میشود. به همین دلیل او به جای افسرده بودن از اصطلاح افسردگی کردن استفاده میکند.
با این حال، طبیعتاً به سبک همیشگی این وبلاگ باور داریم که آشنایی با دیدگاههای مختلف و نگاه به یک مسئله از زوایای متفاوت، ضمن ایجاد شناخت بهتر نسبت به یک مسئله، به عمق نگاه ما افزوده و از تعصب کورکورانهی ما میکاهد. به همین دلیل در این سلسله درسها، از نگاههای دیگر هم به بررسی بحث افسردگی خواهیم پرداخت.
بدیهی است که آشنایی با نشانههای یک بیماری و برخی از روشهای مواجهه با آن، به معنای بینیازی از دانش و تخصص روانشناسان و روانپزشکان و ارزیابی نشانهها و عوارض و ریشههای آن نیست. بلکه میتواند به ما در یافتن نگاهی تیزبینانهتر و زبانی گویاتر برای مشاهده و بیان مشکلات و جستجوی راهکار آنها کمک کند.
انواع افسردگی :
همان طور که گفته شد افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زود گذر تا یک اختلال شدید را در برمی گیرد. برای فهم بهتر این نکته، لازم است اشاره ای به انواع افسردگی داشته باشیم:
1- احساس افسردگی: که معمولا به عنوان اندوه شناخته می شود و در اثر تغییرات موقعیتی و شرایط جدید یا برخوردهای مقطعی ایجاد می شود. این احساس معمولا بعد از برطرف شدن موقعیت و سازگار شدن شخص با شرایط تازه، به سرعت از بین می رود.
2- داغدیدگی یا واکنش سوگ: غمی است که در اثر فوت نزدیکان بوجود می آید. وقتی رابطه ی مهمی پایان می یابد، بیشتر بازماندگان حالتی را تجربه می کنند که معمولا این حالت نیز کاملا عادی است، مگر آنکه واکنش های سوگ به صورت طولانی باقی بماند.
3- اختلال سازگاری با خلق افسرده: مواجهه ی فرد با یک موقعیت قابل توجه گاهی منجر به این حالت می شود. در چنین وضعیتی، انتظار می رود با کاهش تأثیر موقعیت، حالت های بیمار گونه نیز از بین برود.
4- اختلال افسردگی عمده و افسردگی خویی: زمانی که شدت علائم افسردگی به حدی باشد که کلیه ی عملکردهای آدمی را تحت الشعاع قرار می دهد و باعث تأثیرات عمده در عواطف، رفتار، تفکر و روابط اجتماعی می گردد، اختلال افسردگی عمده نامیده می شود. در صورتی که شدت علائم افسردگی به اندازه ای باشد که عملکردها کمتر آسیب ببینند، اختلال افسرده خویی وجود دارد.
5- اختلال دو قطبی و ادواری خویی: نوسانات خلقی شدیدی که بین دوره های شیدایی (شادی و خوشی افراطی که به نشئه تعبیر می شود) و افسردگی به وجود می آید، نشان دهنده و شاخص اصلی این اختلال است. در صورتی که نوسانات خفیف باشد و کمتر بر عملکرد آدمی تأثیر بگذارد، به آن اختلال خلقی ادواری یا ادواری خویی گفته می شود.
6- اختلال دلبستگی واکنشی: وابستگی های بیمار گونه ی دوران کودکی که از آن به عنوان افسردگی های دوران کودکی یاد می شود، تحت این گروه طبقه بندی می شود.
7- اختلال خلقی یا افسردگی فصلی : نوعی یا دوره ای از افسردگی است که معمولا در پاییز و زمستان تجربه می شود و یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است. احتمالا نور ناکافی تغییرات معنی داری را در سطوح برخی از هورمون ها به ویژه "ملاتونین" ایجاد می کند و از طرفی تغییرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می کند، می گردد و این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.
علائم و نشانه های افسردگی :
افسردگی ممکن است به صورت های زیر زندگی آدمی را تحت تأثیر قرار دهد:
1) تغییرات در احساسات و ادراکات:
- گریه های مکرر یا فقدان پاسخ دهی عاطفی
- ناتوانی از لذت بردن از هر چیزی
- احساس نا امیدی یا بی ارزشی
- احساس افراطی گناه یا خود سرزنشی
- فقدان صمیمیت نسبت به خانواده و دوستان
- بدبینی نسبت به آینده
- احساس درماندگی
– افکار خودکشی
- غمگینی، اضطراب، خشم و دیگر عواطف ناخوشایند
2) تغییرات در رفتار و نگرش:
- فقدان علاقه به فعالیت های قبلی و کناره گیری از دیگران
- غفلت از مسئولیت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصی
- تحریک پذیری و به آسانی دستخوش خشم شدن
- فقدان انگیزه به منظور پیگیری اهداف
- نارضایتی کلی از زندگی
- کاهش توان حافظه، ناتوانی در تمرکز، بلا تصمیمی و آشفتگی
- تغییرات شناختی
- کاهش توانایی رویارویی با مسائل روزمره
3) تغییرات جسمانی و شکایات بدنی:
- خستگی مزمن و فقدان انرژی
- فقدان کامل اشتها یا خوردن اجباری
- بی خوابی، بیداری زود هنگام صبحگاهی یا خواب بیش از حد
- سردردها ، پشت دردها و سایر شکایات مشابه بدون دلیل
- مشکلات گوارشی شامل درد معده، تهوع، اشکال در هضم و تغییر در کارکردهای روده ای مثل یبوست
- چرخه های نامنظم قاعدگی
- کاهش یا افزایش غیر متعارف وزن
- فقدان یا کاهش تدریجی میل جنسی
توجه به این نکته ضروری است که با توجه به علائم و انواع افسردگی گفته شده، وجود برخی از علائم در افراد، دلیل بر بیماری و اختلال نیست، بلکه هدف صرفا شناسایی انواع افسردگی می باشد و تشخیص بایستی صرفا توسط افراد متخصص صورت گیرد.