آیا من درونگرا هستم؟
در میان انواع عوامل شخصیتی که در بحث خودشناسی و اساساً تئوریهای مختلف شخصیت شناسی مورد توجه و بررسی قرار میگیرند،درونگرایی و برونگرایی تقریباً مخرج مشترک محسوب میشود. تعاریفی که از درونگرایی شده بسیار متنوع است. سادهترین تعریفی که عموماً مردم از این واژه در ذهن دارند، ساکت و منزوی و گوشهگیر بودن است. اما امروزه تعاریف دقیقتر و کاملتری مورد توجه قرار میگیرند: اینکه برای فرد درونگرا، زندگی ذهنی جذابیت بالایی دارد و یا اینکه فرد درونگرا از خلوت کردن با خودش انرژی میگیرد و در تعامل با دیگران، انرژی خود را از دست میدهد.
ظاهراً مطالعات نشان میدهد که افراد درونگرا، علاقه و تمایل به داشتن حلقهی دوستی کوچک اما با میزان اعتماد درونگروهی بالا دارند و معمولاً در یک لحظه، یک کار مشخص را انجام میدهند و از انجام فعالیتهای متعدد به صورت همزمان اجتناب میکنند.
ما واژهها و ویژگیهای متعددی را معادل درونگرایی در نظر میگیریم. به عنوان مثال خجالتی بودن از جمله مواردی است که معادل درونگرایی در نظر گرفته میشود. در حالی که فرد خجالتی از تعامل با دیگران هراس دارد اما فرد درونگرا، صرفاً تنها بودن را به در جمع بودن ترجیح میدهد.
همیشه این بحث وجود داشته که آیا درونگرایی یک بحث ارثی است یا محیط و محلی که در آن پرورش یافتهایم در میزان درونگرایی (یا برونگرایی) ما نقش دارد. مطالعات انستیتو ملی سلامت آمریکا نشان میدهد ۳۹٪ تا ۵۸٪ از درونگرایی و برونگرایی افراد، بر اساس وراثت مشخص میگردد(+).
علاوه بر تحقیق مذکور، گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد ساختار فیزیولوژیک مغز و حتی میزان خون در گردش در بخشهای مختلف مغز، در مورد درونگرایان و برونگرایان متفاوت است.
مستقل از ریشهی تفاوتها و سهم وراثت و محیط و تربیت در درونگرایی و برونگرایی، یک نکتهی مشخص وجود دارد و آن اینکه از میان دو صفت درونگرا و برونگرا نمیتوان یکی را به دیگری ترجیح داد. به عبارت دیگر:
۱) موفقیت زندگی و شغلی ما، تابع درونگرایی و برونگراییمان نیست. بلکه تابع شغل و مسیری است که برای زندگی انتخاب میکنیم. طبیعی است که شاید یک فرد درونگرا در شغلهایی با پایهی مالی، موفقتر از شغلهایی با پایهی فروش باشد و بالعکس فرد برونگرا در شغلهایی که بر پایهی فروش بنا شدهاند شانس موفقیت بیشتری داشته باشد.
۲) حتی در یک زمینهی تخصصی نیز، به سادگی نمیتوان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت بر اساس تیپ شخصیتی نظر داد. در تکمیل مورد نخست، شاید برای شما جالب باشد که فرد درونگرا میتواند در شغلهایی نظیر حسابداری که تعامل کمتری با محیط دارند موفقتر عمل کرده و فرد برونگرا میتواند در حسابرسی، که شغلی با تعامل بالاتر است، موفقتر باشد. همینطور فرد درونگرا میتواند مدیر فروش بسیار خوبی باشد اما فرد برونگرا میتواند در سمت فروشنده زندگی موفقتری را تجربه کند.
۳) حتی اگر یک فرد درونگرا به فروشندگی منصوب شود، باز هم نمیتوان نتیجه گرفت که وی فروشندهی ناموفقی خواهد بود. اما میتوان نتیجه گرفت که در صورتی که او به اندازهی یک فرد برونگرا موفق باشد، احتمالاً انرژی بیشتری را برای کسب همان میزان از موفقیت صرف کرده است. به عبارت دیگر، فرد درونگرا در شغل فروش زودتر از یک فرد برونگرا مستهلک میگردد. همچنانکه یک فرد برونگرا در شغل حسابداری زودتر از یک فرد درونگرا مستهلک میشود.

شخصیت انسانها را می توان با معیارهای گوناگونی به دسته های مختلف تقسیم بندی کرد. در اینجا شخصیت انسانها نخست با نحوه ارتباطشان با دیگران به دو دسته درونگرا و برونگرا تقسیم بندی شده است. مـتوجه باشید کـه هـر دوی ایـن دو نوع شخصیت کاملا طبیـعـی و نـرمـال می بـاشـد. برونگرایان به سوی جهان عینی متمایل بوده و درونـگرایان به سوی جهان ذهنی و غیر عینی.
از دیدگاه یونگ(۱۹۱۳) پدیدههای برونگرایی (Extraversion) و درونگرایی (Introversion) دو جنبه مهم از شخصیت انسانی را تشکیل میدهند.
▪ برونگرایی:
هنگامی که توجه به اشیا و امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و سایر اعمال اساسی آدمی نتیجه ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معلول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود. (سیاسی، علیاکبر، ۱۳۷۱، ص ۸۲).
افراد درون گرا از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر از حد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه (Stimulationn) کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خودداری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند.
این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند. (بنزیگو، ۱۹۹۹).
از سوی دیگر افراد برونگرا دارای سرعت فعالیت مغزی پایینتر از حد طبیعی هستند و از این رو این افراد برای اداره امور زندگی خویش به قوای محرکه بالاتر از حد طبیعی نیاز دارند.
افراد برونگرا بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی بوده و دارای فعالیت عملی عالیتری هستند (سیاسی ـ علیاکبرـ همان منبع). ولی میزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درون گرا کمتر است. این افراد مایلند که بر محیط افراد خود تأثیر گذارده و به رقابت با دیگران پرداخته و در مجامع عمومی بیشتر ظاهر میشوند. (بنزیگر ـ ۱۹۹۹).
بنابراین اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصیت نابهنجار قرار میدهند که اولی به صورت اختلال اسکیزفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداداین افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عدهای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند. و عده کثیری هم هر دو جنبه برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا میباشند که اصطلاح آمبیوِرت (ambivert) به آنها اطلاق میشود. (سیاسی علیاکبر به نقل از یونگ (۱۹۱۳)).
از سوی دیگر اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب دردآور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هسته مرکزی روان نژندی است و علامت اخطاری است به «خود».
● اهمیت پژوهش
زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن (Chronic anxietyy) قرار میگیرند، سیستمهای عصبی رتیکلوآندوتلیال (Reticlo endothelial system-R.A.S) آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر طبیعتاً سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. (بنزیگرـ ۱۹۹۹).
با توجه به موارد فوق مشاهده میشود که وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتیکه این فشار همچنان ادامه داشته باشد ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سر و کار دارند و باید در تعامل دایم با جامعه باشند سبب کاهش شدید کارآیی آنها بشود. این موضوع در جامعه معلمان بسیار حائز اهمیت است.
براساس دیدگاه آیزنگ نظریه یونگ مبنی بر اینکه «درونگرایی به عنوان یک حالت روانشناختی طبیعی در شرایط خاص محیطی است» کاملاً صحیح میباشد و این امر مبتنی بر خواص فیزیولوژیکی بدن است و به عنوان یک واکنش طبیعی در برابر اضطراب تلقی میشود.
از سوی دیگر افراد درونگرا در مواردی که جامعهشان افراد برونگرا مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرند، دچار خجالت زدگی شده و احساس کم ارزشی میکنند (آرون ـ ۱۹۹۶).
همچنین بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامه زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد. اما نکته مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً درحل آن مشکل کوشش نموده و موفق شوند.
در این موارد افراد درونگرا با دقت هر چه تمامتر که به جمعآوری اطلاعات در خصوص علل بروز مشکلات و چگونگی رفع آنها میپرازند.(Aron, Elaine w. )و آنقدر کوشش میکنند تا نهایتاً با حل مشکلات مورد نظر به طور طبیعی به دیدگاه مثبت نسبت به زندگی دست مییابند.
دراینجا باید به نظریه آیزنک اشاره نماییم که بروز درونگرایی و برونگرایی در افراد همیشه حالت نسبی داشته و در ارتباط با وقایع خارجی زندگی آنها میباشد به صورتی که در شرایط مناسب افراد دارای یک حد تعادل در رفتارهای درونگرا و برونگرای خویش بوده و براساس شرایط زندگی خویش ممکن است بیشتر به سوی درونگرایی و یا برونگرایی متمایل شوند. به طور مثال فردی که درحالت عادی برونگرا است ممکن است پس از تماس طولانی مدت با اضطراب مزمن تبدیل به یک فرد درونگرا بشود و پس از رفع اضطراب میتواند دوباره به شخصیت برونگرای خویش برگشت نماید. (آیزنک Eysenek- ۱۹۸۱).
بنابراین با توجه به روابط پویا و دینامیک ما بین دو بعد رفتاری درونگرایی و برونگرایی و ارتباط آن با اضطراب، اهمیت این امر مشاهده میشود.
Eysenck, Hans J. A Model of Personality, Springer-Verlag, Berlin, ۱۹۸۱.
● تعریف واژهها
▪ اضطراب: anxiety
ـ تعریف نظری: اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارت دردآور گذشته تکرار شوند. از دیدگاه فروید فروید کششهای غریزی نامطلوب موجب اضطراب میشوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشاء خارجی دارد ولی اضطراب منشاء درونی دارد. (شفیعآبادی ـ ۱۳۷۸ ص ۵۲).
▪ درون گرایی: Introversion
ـ تعریف نظری: رفتاری است که با دیدگاه درونی ذهنی همراه بوده و فرد درون گرا آمادگی بیشتری برای خود داری و تسلط بر نفس از خود نشان میدهد. این افراد کمتر تمایل به حضور در جمع دارند و و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیتهای ذهنی انفرادی میگذرانند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
▪ برون گرایی: (Extraversion)
ـ تعریف نظری: رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد برونگرا (آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
از پرسشنامه (MBTI) (Myers-Briggss) برای ارزیابی میزان برونگرایی ـ درونگرایی و از پرسشنامه اضطراب (State-Trait) برای ارزیابی میزان اضطراب استفاده خواهد شد.
در پرسشنامه ۱۶PFF که توضیح داده شد هر چهار موضوع درونگرایی ـ برونگرایی، اضطراب خفیف و شدید با هم قابل محاسبه هستند .

شما با آگاهی یافتن از خصوصیات شخصیتی هر دو گروه قادر خواهید بود با شناساییشان رابطه بهتری با آنها برقرار سازید:
● ویژگیهای شخصیتی برونگرا
۱) علاقه مند به وقایع پیرامون خود.
۲) رو راست و معمولا پر حرف.
۳) عقیده خود را با عقاید دیگران مقایسه میکند.
۴) اهل عمل و پیشقدمی در کارها.
۵) بسهولت دوستان جدیدی یافته و یا با یک گروه خود را وفق میدهد.
۶) افکار خود را بیان میکند.
۷) علاقه مند به افراد جدید.
۸۸) بزرگترین وحشت وی آن است که نکند پس از یک فاجعه هولناک آخرین بازمانده بشر روی زمین باشد (ترس از قطع ارتباط با دنیای خارج و مردم.) تنهایی برای وی بسیار آزار دهنده میباشد.
۹) از تعامل و ارتباط برقرار کردن با دیگران انرژی میگیرند.
۱۰) خوش مشرب بوده اما زیاد احساساتی نیستند.
۱۱۱) ریسک پذیرند، سریع تصمیم می گیرند، اجتماعی هستند، درک آنها آسان است، شخصیت آنها در خلوت و حضور دیگران یکسان است، معاشرتی هستند.
۱۲۲) پس از آنکه حرف خود را زدند به گفته خود می اندیشند. علاقه مند به کار گروهی. نقل هر مجلس می باشند. موسیقی با صدای بلند و فعالیتهای هیجان انگیز را بیشتر دوست دارند. www.migna.ir
۱۳۳) رنگهای روشن را بیشتر دوست دارند. بیشتر از اعمال دیگران خشمگین میگردند تا خودشان. اطلاعات شخصی خود را بسادگی با دیگران قسمت می کنند. رویکرد سریع الوصول را بیشتر ترجیح می دهند. تنها از روی تجارب زندگی خود درس می گیرند و نه عبرت گرفتن از دیگران.
۱۴) ۵۷ الی ۶۰ درصد از جمعیت را تشکیل میدهند.
البته خصوصیات فوق هیچ ارتباطی با اعتماد بنفس داشتن فرد برونگرا ندارد یک برونگرا ممکن است اعتماد بنفس پایینی داشته باشد.
-
● ویژگیهای شخصیتی درونگرا
۱) علاقه مند به احساسات و افکار خودشان. نیاز به داشتن قلمرو شخصی. کم حرف، ساکت و متفکر.
۲۲) دوستان زیادی ندارد. در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارد. علاقه مند به سکوت و تمرکز. از دید و بازدید های غیر منتظره و ناگهانی بیزار است.
۳۳) کارایی وی در تنهایی بیشتر است. بزرگترین وحشت وی آن است که در یک جمع شلوغ قرار گیرید. ترس از آنکه فردیت خود را از دست بدهد. از فعالیتهای انفرادی انرژی میگیرد.
۴۴) در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می کند. بیشتر از دست کرده خودشان خشمگین میگردند تا دیگران. معمولا کمرو هستند. درکشان مشکل است. اهل ایده و عقاید نو.
۵۵) شخصیتی متمایز در خلوت خود و در حضور دیگران دارند. مشتاق و احساساتی می باشند. معمولا احساساتشان را بیان نمیکنند. در جمع نا آشنا ساکت اما در جمع دوستان خود راحت می باشند. تمرکزشان قوی است. برای تصمیم گیری به زمان نیاز دارند. پیش از حرف زدن می اندیشند.
۶۶) از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران ممانعت میکند. مایل به رویکرد آهسته اما دقیق می باشد. با مشاهده درس می آموزد (عبرت از دیگران) و پس از آموختن روش زندگی، زندگی خود را آغاز میکند.
۷) ۲۵ الی ۴۰ درصد از جمعیت را تشکیل میدهند.
این خصوصیات هیچ ارتباطی با کمرویی درونگرایان ندارد ممکن است آنها خیلی هم با اعتماد بنفس باشند. %۶۵ نوابغ را درونگرایان تشکیل میدهند.
افراد را از لحاظ آنکه چگونه اطلاعات کسب میکنند به دو گروه حسگر و الهام گر میتوان تقسیم کرد:
● حس گرها
تمرکز بر دنیای فیزیکی، با حواس پنجگانه خود زندگی می کنند، شواهد عینی و محسوس را می بینند، علاقمند به آن چه که هست، واقع بین، عملگرا، درک جزئیات، تنها بدیهیات و مشهودات را میبیند، در زمان حال زندگی میکند، نیاز به دانستن حقایق و شواهد دارد، ساده و محافظه کار و سنتگرا، لذات فیزیکی را بیشتر دوست دارد، با اعتماد بنفس، جای جنگل درختان را می بیند، معمولا بانکدار، پلیس، ورزشکار، جراح و خلبانان جزو این گروه میباشند. علاقه مند به درک جزئیات.
● الهام گرها
تمرکز بر جهان معنوی و ذهنی، از حس ششم، ندای درون و حدس و گمان استفاده میکنند، انتزاعی، علاقمند به آنچه که می تواند وجود داشته باشد، آرمانگرا، خیالباف، علاقه مند به درک مفاهیم و کلیات، ماوراء امور را می نگرد، از قیاس، استعاره و تشبیه استفاده می کند، بیشتر در گذشته و آینده سیر می کند، تئوریسین و متفکر، اصیل و پیچیده، علاقمند به چیزهای جدید و غیر متعارف،شکاک. هنرمندان، دانشمند، شاعران و فیلسوفان جزو این گروه میباشند. جای درختان جنگل را میبیند.
اکنون می توان افراد را از لحاظ شیوه تصمیم گیریشان به دو گروه اندیشه ورز و احساسی تقسیم بندی کرد:
● اندیشه ورزان
به واقعیت ارزش می نهد، در تصمیم گیری از منطق استفاده میکند، علاقمند به اهداف و ایده ها، متوجه استدلال غلط دیگران می شود، پیروی از ذهن عقلگرا، صادق در بیان افکارشان، نسبت به دیگران سختگیر، رفتارشان با دیگران عدالت آمیز است، معمولا به آنها برچسب سنگدل و بی احساس میزنند، حرفهای دیگران را بدل نمی گیرند، عینی، منتقد، جو رسمی و مبتنی بر منطق را ترجیح میدهند، بی احساس، ارزیابی دیگران برمبنای قوه درکشان میباشد، مهندسان، دانشمندان و مدیران جزو این گروه میباشند.
● احساسی ها
ارزش نهادن به هارمونی، در تصمیم گیری خود از احساسات فردی خود استفاده میکنند، هنگامی که دیگران احتیاج به کمک و پشتیبانی دارند متوجه آن می گردند، با قلب رئوف و احساساتی خود زندگی میکنند، معمولا حقیقت را پنهان میکند تا شخص مقابل خود را آزرده خاطر نکنند، مهربان با دیگران، رحیم و بخشنده نسبت به دیگران، به آنها برچسب احساساتی و ضعیف و سست میزنند، حرفهای دیگران را بدل میگیرند، ذهنی، همدل و دلسوز، جو دوستانه و گرم را ترجیح می دهند، نازک نارنجی، ارزیابی دیگران بر مبنای اخلاقیات، علاقمند به دیگران و احساساتشان. پرستاران، معلمان، هنرمندان و کشیش ها در این گروه قرار دارند.
حال می توان افراد را از لحاظ آنکه زندگی خود را چگونه میگذرانند و نحوه نگرش آنها به زندگی به دو گروه انتخابگر وسبکباران تقسیم بندی کرد:
● انتخابگران
مصمم، سریع تصمیم میگیرند، زندگی را استوار و قابل کنترل می کنند، پروژه ها را به سادگی به اتمام می رساند، سازمان یافته و منظم، جدی، قابل پیشبینی، از زمان بندیها و جداول زمانی بعنوان راهنما سود می برد، از امور غیر مترقبه بیزار می باشد، سخت کوش، تمایل دارد کارها را هر چه زودتر به پایان برساند، وظیفه شناس و مسئولیت پذیر است، میتواند خیلی کوته فکر نیز باشد.
● سبکباران
پیش از تصمیم گیری ابتدا به شرایط خو گرفته و اطلاعات گرداوری می کند، زندگی را انعطاف پذیر و بدون تنش سپری می کند، ترجیح میدهد پروژه را آغاز کند اما معمولا آن را به اتمام نمی رساند، در هم ریخته و بی نظم، بی خیال، هر کاری پیش بیاید انجام میدهد، با فراغت خاطر کامل کارها را به انجام میرساند، از اتفاقات غافلگیر کننده و غیر منتظره لذت میبرد، دمدمی مزاج است، پشت گوش انداز، بیش از حد روشنفکر است، بی مسئولیت و وظیفه نشناس، غیر قابل پیش بینی، از قوانین بیزار و خواهان آزادی است.